تو بیشتر خواب هایی که میبینم، در حال پرواز هستم. بی اینکه پری داشته باشم، خیلی راحت دست ها رو ت داه و پرواز میکنم یا اینکه گاهی حتی بی اینکه دست ها رو مثل پرنده ها ت بدم، پرواز میکنم.

البته این رو بگم به این سادگی ها هم نیست. خیلی وقت ها مردم اذیتم میکنن. با چوب و چماق و سنگ و خلاصه هر چیزی که بشه، سعی میکنن منو سرنگون کنن یا کاری کنن که پرواز نکنم.

ولی خوب چیزی که هست در این خواب ها، پرواز کردنِ من یا برای فرار از دست خطر یا کمک کردن به مردم هست. جایی خوندم که دیدن "پرواز" در خواب به معنای "مردن" هست.

این روزها و بهتر بگم "این سال ها" دیگه جونم به لبم رسیده. شب ها که میخوابم، هزار و یک بار دعا میکنم که دیگه از خواب بیدار نشم و روشنایی روزی دیگه رو به چشم نبینم.

خواسته و دعای من از ته دل هست. نه سطحی و دروغی. صبح ها وقتی چشم باز میکنم و میبینم که زنده هستم، کلی غصه میخورم.

توی چند بار خودکشی که ناموفق بودم، هرچند تو آخرین خودکشی موفق شدم و مُردم ولی کادر پزشکی منو احیا کردن که ای کاش نمیکردن.

مدتی هست که یک اندیشه به ذهنم اومده که شاید تعبیرِ دیدنِ همین خواب هایی باشه که میبینم.

پرواز کردن.

یک جای بلند سراغ دارم. یک کوه. یک پرتگاه. جایی که زیرش صدها متر سنگِ صاف هست. طوری که اگر کسی از اون بالا بیفته پایین، وقتی بخوره زمین، له میشه و هیچی از اون باقی نمیمونه.

شاید یکی از همین روزها و ماه ها که دیگه به معنای واقعی رسیدم به ته خط، رفتم اونجا و رویایی که توی خواب میبینم رو به واقعیت تبدیل کردم.

با خودم غذا و چایی میبرم. یک دل سیر غذا میخورم و با چوب های خشک درختان چایی درست میکنم. چند تا از قرص های آرامش بخشی که دکتر واسم نوشته رو میندازم بالا تا گیج بشم و حال خودم رو ندونم.

بعد میرم لب پرتگاه. بادی به آرامی پوست صورتم رو نوازش میکنه. قطره اشکی از گوشه چشمم سرازیر میشه و چند ثانیه بعد. دیگه اثری از من نیست.

اگر خواستید جایی که انتخاب کردم رو ببینید، کافیه روی لینک زیر کلیک کنید تا یه فایل هفتصد کیلوبایتی دانلود بشه. روی اون کلیک کنید. با Google Earth باز میشه.

ببینید چه جایی رو انتخاب کردم.

نترسید. نه ویروسه نه تروجان. پسوند اون KMZ هست. تو اینترنت جستجو کنید KMZ file format. بهتون میگه مال چه برنامه ای هست و با چی باز میشه.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها